تاریخ تمدن معماری
 
قالب وبلاگ
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان تاریخ تمدن معماری و آدرس shokohparseh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آداب و سنن حمامها در ايران 


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 24 آذر 1390برچسب:, ] [ 22:40 ] [ محسن ]

معماری در ایران بیش از ۶۰۰۰ سال تاریخ پیوسته دارد. این معماری نه‌تنها فراتر از مرز جغرافیایی ایران امروزی نمودی بارز دارد بلكه از نظر تنوع، پهنه وسیعی را در بر می‌گیرد. 


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 24 آذر 1390برچسب:, ] [ 22:31 ] [ محسن ]

راه شاهی یا جادهٔ سلطنتی از شواهد راه سازی دوران پادشاهی هخامنشیان است. این شاهراه با طول تقریبی 2700 كیلومتر نخستین جاده بین المللی شناخته شده جهان است. راه شاهی، شاهراه و مسیری کاروان رو بوده که پاسارگاد را به تخت جمشید و شوش و دیگر مناطق شاهنشاهی ایران پیوند می‌داده‌است، جاده‌ای که به فرمان داریوش بزرگ هخامنشی ساخت آن از سارد (پایتخت لیدی، غربی ترین بخش های تركیه امروزی) آغاز شد و پس از اینکه پاسارگاد را به تخت جمشید پایتخت هخامنشیان متصل کرد، به شوش کشیده شد و از همان زمان به نام راه شاهی معروف شد. داریوش شاه بارها و بارها برای اداره امور کشوری و برگزاری جشن‌های بهاره در تخت جمشید با گردونه (ارابه) ویژه خود از این جاده گذر کرد. این جاده پر است از خاطره‌ها از پیروزی‌ها، از عبور پر از شکوه داریوش و خشایارشا و اردشیر و دیگر شاهان هخامنشی در طول ۲۲۰ سال سلطنت، از جشن‌ها و جنگها و ... گیرشمن در كتاب ایران از آغاز تا اسلام به راه شاهی اشاره كرده و می نویسد: «برای حفظ ارتباط بین مراكز مختلف شاهنشاهی و پایتخت های آن، داریوش شبكه ای از منازل بین راه تشكیل داد كه وسعت و اهمیت آن چندان بود كه مدت ها پایدار ماند. این جاده ها كه در درجه اول برای امور اداری به كار می رفت، كاملاً بازرسی و مراقبت می شد. كاروان ها و مسافران از آن عبور می كردند و مبادلات تجاری را كه پایه جدیدی در میان اقوام و دول متحد در میانه قلمرو هخامنشی یافته بود تسهیل می كرد.
 

[ چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:, ] [ 22:9 ] [ محسن ]

بنا بر اساطیر ایران باستان نخستین پادشاه جهان جمشید یا جم است که هزار سال سلطنت کرد و در زمان او دیوان در ذلت و خواری و تهیدستی و ناتوانی بودند ولی مردم از همه نعمتهای مادی برخوردار می شدند و از پیری و ناتوانی خبری نبود باران پیوسته می بارید و همواره زمینها حاصلخیز و محصول فراوان بود .
 مهمتر از همه جمشید برای مردم حکمت آورد که سبب رستگاری و دانایی آنان شد .
در زمان او مردم روی زمین آنقدر زیاد شدند که جا برای مردمان تنگ شد و او مجبور شد سه بار زمین را توسعه دهد تا جای کافی برای زندگی بوجود آید( احتمالا منظور از زمین همان قلمرو حکومت بوده است)تا زمانی که خدا به جمشید اطلاع داد که سرما همه موجودات را از بین خواهد برد و او باید حفره ای در زمین بوجود آورد و زیباترین مردان و زنان و بهترین خوراکیها و گیاهان و حیوانات و همچنین آتش مقدس را با خود به درون حفره ببرد . و خدا به جمشید وعده داد که آنجا سرسبزتر و زیباتر و خوش آب و هواتر از روی زمین است و از حرص و طمع و کینه و کلیه صفات اهریمنی خالیست (بهشت )
در جای دیگر از اساطیرمان از جمشید با پایانی دیگر یاد شده است :
بعد از اینکه جمشید جهان را آباد کرد گرفتار کبر و غرور شد و خود را خدا نامید در نتیجه به خشم خدا گرفتار شد و دشمن کشورش را تسخیر کرد.
جمشید اولین کسی است که در اساطیر از او با عنوان شاه (خشائیته) نام برده شده است
جمشید از آژی دهاک (ضحاک ماردوش) شکست خورد و آژی دهاک نزدیک به هزار سال با زور و ظلم به مردم حکومت کرد تا اینکه کاوه (کاوه آهنگر) مردم را گرد هم آورد و برضد او شورید و او را دستگیر کرد و در غاری در کوه دماوند زندانی کرد و فریدون که از خاندان با تقدس شاهی بود را به سلطنت رساند .
نکته جالب توجه زندانی کردن آژی دهاک است و این نشان میدهد که در اندیشه ایرانیان کشتن و قتل و خونریزی جایی نداشته است حتی در مورد آژی دهاک ستمکارترین فرد روی زمین .  

[ چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:, ] [ 22:6 ] [ محسن ]

  بیت‌المقدس، فلسطین:

شهر بیت‌المقدس و مسجد‌الاقصی که محل معراج پیامبر عظیم‌الشان اسلام است، در بین ادیان مختلف اسلام،‌ مسیحیت و یهود از تقدس و احترام بسیار زیادی برخوردار است. با توجه به این اهمیت خیابان‌های منتهی به شهر، مختص ادیان متفاوت است و به همین دلیل به محله‌های مسلمانان، مسیحیان، ‌یهودیان و ارمنی‌ها تقسیم شده است. علاوه بر مسجدالاقصی،‌ بناها و اماکن مقدس دیگری نیز در بیت‌المقدس وجود دارند که مسجد قبه‌الصخره از مهم‌ترین آن‌ها به شمار می‌رود. این بنا که قدمت آن به قرن هفتم میلادی برمی‌گردد، مکانی مقدس چه برای مسلمانان و چه برای مسیحیان و یهودیان است.

تخت جمشید (پرسپولیس)، ایران:

تخت جمشید که زمان ساخت آن به قرن ششم پیش از میلاد برمی‌گردد، در ۷۰ کیلومتری شهر شیراز، پایتخت امپراتوری عظیم هخامنشی، قرار دارد. تخت جمشید مجموعه‌ای مشتمل بر کاخ‌هایی مجلل بود که به دستور داریوش کبیر، پادشاه نخستین امپراتوری ایران، بنا شد و امروز پس از گذشت قرن‌ها و به رغم به آتش کشیده شدن به دست لشکریان اسکندر مقدونی، هنوز هم می‌توان نشانه‌هایی از شکوه گذشته آن را از ورای ستون‌ها، بناها و همچنین نماهای سنگی‌اش مشاهده کرد.

بعلبک، لبنان:

شهر بعلبک که «شهر خورشید» نیز نامیده می‌شود، در دره حاصلخیز «بکا»ی لبنان قرار دارد و یکی از سالم‌ترین ویرانه‌های رومی در منطقه خاورمیانه است. این شهر که وسعتی بسیار زیاد داشته و از نظر بزرگی رقیب روم باستان می‌شده، شهری زیارتی بوده و محل اجتماع زائران از سراسر امپراتوری روم برای عبادت خدایان به شمار می‌رفته است. امروزه بعلبک میزبان جشنواره‌های هنری گوناگون است که آن را به یک مرکز فرهنگی ویژه در لبنان تبدیل کرده است.

شیبام، یمن:

این شهر محصور که در قرن شانزدهم میلادی بنا شده و به دلیل معماری خاص و زیبایش از شهرت بسیاری نیز برخوردار است، به واسطه سازه‌های برج‌مانندی که در آن ساخته شده، «منهتن صحرا» نام گرفته است. این شهر از آن‌جا که محل مناسبی برای توقف کاروان‌های مهم و تجاری در دوران گذشته بوده و راه مواصلاتی به مناطق جنوبی شبه‌جزیره عربستان محسوب می‌شده، از رونق و شکوفایی بسیاری برخوردار بوده است.

کارناک، مصر:

کارناک که در نزدیکی الاقصر قرار دارد از بزرگ‌ترین مجموعه‌معابد مذهبی مصر باستان بوده و از صومعه‌ها، کوشک‌ها،‌ ستون‌ها و راهروهای متعددی برخوردار است. علاوه بر آن، معبد بزرگ آمون نیز در این مکان قرار دارد. وجود معبد آمون در این منطقه موجب می‌شد بسیاری از بناهای موجود در این شهر به او که مهم‌ترین الهه مصر باستان بود، تعلق گیرد. گفتنی است نام باستانی این شهر «ایپت ایسوت» یا «مقدس‌ترین اماکن» بوده و کارناک نام جدید آن است.

قلعه‌الحصن یا قلعه شوالیه‌ها، سوریه:

این قلعه که در قرن یازدهم میلادی بنا شده و قلعه جنجگویان جنگ‌های صلیبی به شمار می‌رفته، اول‌بار سکونتگاه کردها بوده و به همین سبب نام دیگر آن‌«حصن الاکراد» یا «قلعه کردها» است. این بنا تا سال ۱۲۷۰ پس از آن که به تصرف جنگجویان صلیبی در آمد چندین‌مرتبه بازسازی شد و اکنون نیز در فهرست میراث جهانی یونسکو قرار دارد.

مدائن صالح، عربستان:

این منطقه که قدمت آن به پیش از ظهور اسلام می‌رسد، نخستین منطقه باستانی عربستان است که در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده است. اکثر ویرانه‌هایی که در این شهر تاریخی بر جای مانده، نشانه‌های اسرارآمیز تمدن «الانباط» است؛ تمدنی که تا هزار سال پیش در این سرزمین وجود داشت. شهر مدائن صالح، بزرگ‌ترین و جنوبی‌ترین سکونتگاه باستانی عربستان بوده است و شهر «پترا» که پایتخت یا مرکز آن بوده در ۵۰۰ کیلومتری شمال اردن قرار دارد.

تروا، ترکیه:

شهر تروا، یکی از معروف‌ترین مناطق باستانی جهان است و قدمت سکونت در آن به عصر برنز بازمی‌گردد. شهر تروا در قرن‌های سیزدهم و دوازدهم پیش از میلاد از سوی جنگجویان اسپارتان و اخاییه یونان باستان مورد حملات متعددی قرار گرفت و نبرد مشهور تروا نیز در آن رخ داد.

کارتاژ، تونس:

فینیقی‌ها، شهر کارتاژ را در قرن نهم پیش از میلاد در خلیج تونس بنا کردند. علت این کار موقعیت استراتژیک این منطقه در امپراتوری بزرگ تجاری بود که اکثر نقاط مدیترانه را پوشش می‌داد. این شهر در سال ۱۴۶ پیش از میلاد و در جنگ‌های سه‌گانه روم با قرطاجنی‌ها ویران شد اما شهر جدید کارتاژ پس از گذشت قرن‌ها، روی ویرانه‌های شهر نخست و با تبعیت از معماری رومی بار دیگر بنا شد.

بابل، عراق:

شهر بابل، مرکز بین‌النهرین باستان، به واسطه باغ‌های معلق خود که از عجایب دنیای باستان است، شهرتی فراوان یافته است. این شهر در زمان حکومت «نبوچادنزار دوم» شکوه و عظمت فراوانی داشت و امروز، ویرانه‌های آن که در ۸۵ کیلومتری بغداد به چشم می‌خورد، تنها یادآور تاریخ غنی و عمیق این کشور است.  

[ چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:, ] [ 22:5 ] [ محسن ]

مقبره کورش در پاسارگاد یکی از بناهای باستانی ایران است.  

[ چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:, ] [ 22:1 ] [ محسن ]

1.سبک خراسانی
2.سبک رازی
3.سبک آذری
4.سبک اصفهانی
 
 


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:, ] [ 22:0 ] [ محسن ]


 


 

[ چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:, ] [ 21:52 ] [ محسن ]
مدل لباس اصلی زنان ایرانی

ادامه مطلب
[ چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:, ] [ 21:50 ] [ محسن ]

روزی بود، روزگاری بود. در ایران ما هم روزگاری بود که شاه عباس صفوی پادشاهی می کرد. می گویند شاه عباس گاه و بی گاه لباس پر زرق و برق پادشاهی را از تنش در می آورد و لباس مردم عادی را می پوشید. بعد هم شبانه راه می افتاد توی کوچه و بازار تا ببیند مردم چگونه زندگی می کنند و چه درد و مشکلاتی دارند.

یکی از شب ها که شاه عباس به صورت ناشناس از قصر بیرون آمده بود، چیز عجیبی دید:

سه نفر دزد، بیرون از قصر، مشغول سوراخ کردن زیر دیوار قصر بودند و می خواستند هر طور شده به خزانه ی شاه دست پیدا کنند و طلا و جواهرات آن را بردارند و با خود ببرند.

شاه عباس که سر رسید، دزدها دست از کار کشیدند. شاه عباس پرسید: «چه می کنید؟»

دزدها گفتند: «چاه می کنیم.»

شاه عباس گفت: «چاه کندن، آن هم در شب تاریک و زیر دیوار قصر! فکر می کنید من دیوانه ام و حرف شما را قبول می کنم؟ حتما شما دزدید.»
دزدها که دیدند نقشه هایشان نقش بر آب شده، دست به یکی کردند تا شاه عباس را با جنگ و دعوا از صحنه دور کنند اما شاه عباس که متوجه نقشه ی آن ها شده بود، گفت: «چرا جنگ و دعوا؟ من هم شریک! هر چه از قصر دزدیدیم، میان هر چهار نفرمان تقسیم می کنیم.» 
یکی از دزدها گفت: «این طوری نمی شود. هر کدام از ما هنری داریم که به درد کارمان می خورد. اگر تو هم کاری بلد باشی، می توانی با ما شریک بشوی.» 
شاه عباس پرسید: «هنر شما چیست؟» 
یکی از دزدها گفت: «من هر کسی را حتی در تاریکی شب یک بار ببینم، بار دیگر هر جا ببینمش می شناسم.» 
دزد دومی گفت: «من می توانم هر قفل بسته ای را باز کنم.» 
دزد سومی گفت: «کار من هم مهم است. من می توانم تمام سگ ها را برای مدتی آرام کنم و تمام نگهبان ها را به راحتی خواب کنم.» 
نوبت تو شده بجنبان ریش را
دزدها رو به شاه عباس کردند و گفتند: «حالا نوبت تو است. بگو ببینم تو چه هنری داری؟» 
شاه عباس گفت: «کارهای شما مهم است اما باز هم ممکن است گیر بیفتید و زندانی شوید. من هنری دارم که به درد این جور وقت ها می خورد. من ریشی دارم با جنباندن آن می توانم هر زندانی یا اسیری را آزاد کنم.» 
دزدها که حوصله ی دردسر نداشتند، قبول کردند که مرد ناشناس شریکشان باشد با هم سوراخ را کندند و به قصر شاهی رسیدند. دومی کاری کرد که هیچ سگی واق، واق نکرد و هیچ نگهبانی بیدار نماند. سومی هم کاری کرد که همه ی قفل ها باز شدند. آن ها به خزانه ی شاهی راه پیدا کردند. هر چه طلا و جواهرات به دستشان رسید، جمع کردند و بردند اما چون کارشان طول کشید، زمان خواب سگ ها و نگهبان ها تمام شد. هنوز دزدها از قصر خارج نشده بودند که سگ ها واق واق کردند و نگهبان ها از خواب پریدند و همه را دستگیر کردند و به زندان بردند. 
صبح روز بعد، شاه عباس لباس شاهیش را پوشید و دستور داد دزدها را برای محاکمه بیاورند. او رو به دزدها کرد و گفت: «با چه جرأتی به قصر ما دستبرده زده اید؟» 
مردی که گفته بود هر کس را یک بار در هر لباسی ببیند باز هم می تواند او را بشناسد، تا شاه عباس را دید، شناخت و با خود گفت: «چشم که توی چشم افتاد، حیا می کند.» آن وقت صدایش بلند شد که: «ای شاه! یکی از دوستانم می تواند همه ی سگ ها را آرام کند و همه نگهبان ها را بخواباند. او دیشب کار خودش را کرد، اما کارمان طول کشید و نگهبان های تو از خواب پریدند. یکی از دوستانم هم می تواند هر قفل بسته ای را باز کند. او هم دیشب کار خودش را کرد و ما به راحتی وارد قصر شدیم. من دیشب کاری نکردم، اما حالا می توانم چهره ی شریک دیشب خودمان را که در تاریکی دیده ام، شناسایی کنم. با این حساب، من هم همین الان کار خودم را کردم و باید بگویم: 
هر یکی کردیم کار خویش را 
نوبت تو شد، بجنبان ریش را 
شاه عباس خنده اش گرفت و گفت: «آزادشان کنید.»  

[ چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:, ] [ 21:48 ] [ محسن ]

روزی بزرگان ایرانی ومریدان زرتشتی از کوروش بزرگ خواستند که برای ایران زمین دعای خیر کند
و ایشان بعد از ایستادن در کنار اتش مقدس اینگونه دعا کردن:


خداوندا اهورا مزدا ای بزرگ آفریننده آفریننده این سرزمین بزرگ،سرزمینم ومردمم راازدروغ و دروغگویی به دور بدار.

بعد از اتمام دعا عده ای در فکرفرو رفتند واز شاه ایران پرسیدند که چرا این گونه دعانمودید؟
فرمودند:چه باید می گفتم؟ یکی جواب داد :برای خشکسالی دعا مینمودید؟
کوروش بزرگ فرمودند: برای جلو گیری از خوشکسالی ... انبارهای اذوقه وغلات می سازیم

دیگری اینگونه سوال نمود: برای جلوگیری از هجوم بیگانگان دعا می کردید ؟
ایشان جواب دادند: قوای نظامی را قوی میسازیم واز مرزها دفاع می کنیم

گفتند:برای جلوگیری از سیلهای خروشان دعا می کردید ؟
پاسخ دادند: نیرو بسیج میکنیم وسدهایی برای جلوگیری از هجوم سیل می سازیم

و همینگونه سوال کردندوبه همین ترتیب جواب شنیدند...

تا این که یکی پرسید: شاها منظور شما از این گونه دعا چه بود؟!
وکوروش تبسمی نمودند واین گونه جواب دادند :
من برای هر سوال شما جوابی قانع کننده آوردم ولی اگر روزی یکی از شما نزد من آید و دروغی گوید که به ضرر سرزمینم باشد من چگونه از آن باخبر گردم واقدام نمایم؟ پس بیاییم از کسانی شویم که به راست گویی روی آورند ودروغ را از سرزمینمان دور سازیم...که هر عمل زشتی صورت گیرد باعث اولین آن دروغ است  

[ چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:, ] [ 21:47 ] [ محسن ]
جانشین من خشایار شا باید مثل من در حفظ این کشور ها بکوشد . وراه نگهداری این کشور ها آن است که در امور داخلی آنها مداخله نکند و مذهب وشعائر آنان را محترم بشمارد.اکنون که من از این دنیا می روم تو دوازده کرور در یک زر در خزانه سلطنتی داری و این زر یکی از ارکان قدرت تو میباشد . زیرا قدرت پادشاه فقط به شمشیر نیست بلکه به ثروت نیز هست . البته به خاطر داشته باش تو باید به این ذخیره بیفزایی نه اینکه از آن بکاهی . من نمی گویم که در مواقع ضروری از آن برداشت نکن ، زیرا قاعده این زر در خزانه آن است که هنگام ضرورت از آن برداشت کنند ، اما در اولین فرصت آنچه برداشتی به خزانه برگردان . مادرت آتوسا برمن حق دارد پس پیوسته وسایل رضایت خاطرش را فراهم کن .
 

 
ده سال است که من مشغول ساختن انبار های غله در نقاط مختلف کشور هستم و من روش ساختن این انبار ها را که از سنگ ساخته می شود وبه شکل استوانه هست در مصر آموختم و چون انبار ها پیوسته تخلیه می شود حشرات در آن بوجود نمی آیند و غله در این انبار ها چند سال می ماند بدون اینکه فاسد شود و توباید بعد از من به ساختن انبار های غله ادامه بدهی تا اینکه همواره آذوقه دو و یا سه سال کشور در آن انبار ها موجود باشد . و هر ساله بعد از اینکه غله جدید بدست آمد از غله موجود در انبار ها برای تامین کسری خواروبار از آن استفاده کن و غله جدید را بعد از اینکه بوجاری شد به انبار منتقل نما و به این ترتیب تو هرگز برای آذوغه در این مملکت دغدغه نخواهی داشت ولو دو یا سه سال پیاپی خشکسالی شود .
 

 
هرگز دوستان وندیمان خود را به کار های مملکتی نگمار و برای آنها همان مزیت دوست بودن با تو کافی است . چون اگر دوستان وندیمان خود را به کار های مملکتی بگماری و آنان به مردم ظلم کنند و استفاده نامشروع نمایند نخواهی توانست آنها را به مجازات برسانی چون با تو دوست هستند و تو ناچاری رعایت دوستی بنمایی .
کانالی که من میخواستم بین شط نیل و دریای سرخ بوجود بیاورم هنوز به اتمام نرسیده و تمام کردن این کانال از نظر بازرگانی و جنگی خیلی اهمیت دارد تو باید آن کانال را به اتمام برسانی و عوارض عبور کشتی ها از آن کانال نباید آنقدر سنگین باشد که ناخدایان کشتی ها ترجیح بدهند که از آن عبور نکنند .اکنون من سپاهی به طرف مصر فرستادم تا اینکه در این قلمرو ، نظم و امنیت برقرار کند ، ولی فرصت نکردم سپاهی به طرف یونان بفرستم و تو باید این کار را به انجام برسانی . با یک ارتش قدرتمند به یونان حمله کن و به یونانیان بفهمان که پادشاه ایران قادر است مرتکبین فجایع را تنبیه کند .
 

 
توصیه دیگر من به تو این است که هرگز دروغ گو و متملق را به خود راه نده ، چون هردوی آنها آفت سلطنت هستند و بدون ترحم دروغ گو را از خود دور نما . هرگز عمال دیوان را بر مردم مسلط نکن ، و برای اینکه عمال دیوان بر مردم مسلط نشوند ، قانون مالیات وضع کردم که تماس عمال دیوان با مردم را خیلی کم کرده است و اگر این قانون را حفظ کنی عمال حکومت با مردم زیاد تماس نخواهند داشت .
 

 
افسران وسربازان ارتش را راضی نگه دار و با آنها بدرفتاری نکن . اگر با آنها بد رفتاری کنی آنها نخواهند توانست معامله متقابل کنند . اما در میدان جنگ تلافی خواهند کرد ولو به قیمت کشته شدن خودشان باشد و تلافی آنها اینطور خواهد بود که دست روی دست می گذارند و تسلیم می شوند تا اینکه وسیله شکست خوردن تو را فراهم کنند .
 

 
امر آموزش را که من شروع کردم ادامه بده وبگذار اتباع تو بتوانند بخوانند وبنویسند تا اینکه فهم وعقل آنها بیشتر شود وهر چه فهم وعقل آنها بیشتر شود ، تو با اطمینان بیشتری میتوانی سلطنت کنی . همواره حامی کیش یزدان پرستی باش . اما هیچ قومی را مجبور نکن که از کیش تو پیروی نماید و پیوسته و همیشه به خاطر داشته باش که هرکس باید آزاد باشد و از هر کیش که میل دارد پیروی نماید .
 

 
بعد از اینکه من زندگی را بدرود گفتم . بدن من را بشوی و آنگاه کفنی را که من خود فراهم کرده ام بر من به پیچان و در تابوت سنگی قرار بده و در قبر بگذار . اما قبرم را که موجود است مسدود نکن تا هرزمانی که میتوانی وارد قبر بشوی و تابوت سنگی مرا در آنجا ببینی و بفهمی ، که من پدر تو پادشاهی مقتدربودم و بر بیست وپنج کشور سلطنت میکردم ،مردم و تو نیز مثل من خواهی مرد . زیرا سرنوشت آدمی این است که بمیرد ، خواه پادشاه بیست وپنج کشور باشد خواه یک خارکن و هیچ کس در ان جهان باقی نخواهد ماند . اگر تو هر زمان که فرصت بدست می آوری وارد قبر من بشوی و تابوت را ببینی ، غرور وخود خواهی برتو غلبه خواهد کرد ، اما وقتی مرگ خود را نزدیک دیدی ، بگو قبر مرا مسدود نمایند و وصیت کن که پسرت قبر تو را باز نگه دارد تا ینکه بتواند تابوت حاوی جسد تو را ببیند .زنهار زنهار ، هرگز هم مدعی وهم قاضی نشو اگر از کسی ادعایی داری موافقت کن یک قاضی بیطرف آن ادعا را مورد رسیدگی قرار دهد . و رای صادر نماید . زیرا کسی که مدعی است اگر قاضی هم باشد ظلم خواهد کرد .
 

 
هرگز از آباد کردن دست برندار . زیرا که اگر از آباد کردن دست برداری کشور تو رو به ویرانی خواهد گذاشت زیرا این قاعده است که وقتی کشوری آباد نمی شود به طرف ویرانی می رود . در آباد کردن ، حفر قنات و احداث جاده وشهر سازی را در درجه اول قرار بده .
 

 
عفو وسخاوت را فراموش نکن و بدان بعد از عدالت برجسته ترین صفت پادشاهان عفو است و سخاوت ، ولی عفو باید فقط موقعی بکار بیفتد که کسی نسبت به تو خطایی کرده باشد و اگر به دیگری خطایی کرده باشد و تو خطا را عفو کنی ظلم کرده ای زیرا حق دیگری را پایمال نموده ای .بیش از این چیزی نمیگویم این اظهارات را با حضور کسانی که غیر از تو در اینجا حاضر هستند ، کردم . تا اینکه بدانند قبل از مرگ من این توصیه ها را کرده ام و اینک بروید و مرا تنها بگذارید زیرا احساس میکنم مرگم نزدیک شده است .

 

[ چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:, ] [ 21:46 ] [ محسن ]

در جهان امروز بارزترین شخصیت جهان باستان كورش شناخته شده است . زیرا نبوغ و...  


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:, ] [ 21:45 ] [ محسن ]
۱٫ کسی که درباره ی او از حضرت رسول پرسش هایی شده است قبلا به ذوالقرنین معروف بوده، یعنی این نام یا

لقب را قرآن به او نداده، کسانی که پرسیده اند خود این نام یا لقب را بر او نهاده اند، از اینجاست که در قرآن

یعنی از تو درباره ی ذوالقرنین می پرسند. « و یسئلونک عن ذوالقرنین » : می آید

۲٫ خداوند کشوری را بکف کفایت او سپرده و وسایل حکمرانی و سلطنت را برای او فراهم ساخته است.


۳٫ کارهای عمده ی او عبارت است از سه جنگ بزرگ : اول در غرب تا انجا که به حد مغرب رسیده است و

آنجا را هم که خورشید غروب می کند به چشم دیده است . دوم در جنگ مشرق، تا آنجا رسیده است که دیگر

جز صحرایی خشک و بدون آبادی ندیده است و ساکنین آن نیز بدوی بوده اند . کار سوم که شاهکار اوست

رسیدن به تنگه و دره ای صعب العبور بوده که از ورای آن تنگه عده ای مرتبا به ساکنین این منطقه هجوم می

نامیده بودند، قوم « یاجوج و ماجوج » آورده اند و آنان را غارت می کرده اند . ساکنین ا ین منطقه قوم مزبور را

مذکور وحشی و بدون تربیت و فرهنگ بوده اند.

۴٫ سلطان (ذوالقرنین )در برابر هجوم این قوم سدی بنا کرده است.

۵٫ سد مذکور نه تنها از سنگ و آجر بوده بلکه آهن و پولاد نیز در آن به کار رفته است و چنان عظیم و سدید

بود که از هجوم غارت کنندگان جلوگیری کامل نمود.

۶٫ پادشاه، عادل و رعیت نواز بوده و از خونریزی جلوگیری کرده و قوم مغلوب را آزار و قتل عام نمی نموده

است. وقتی که به قوم مغرب استیلا پیدا کرد مغلوبین گمان کردند که مثل سایر فاتحین مورد شکنجه و بیداد

قرار خواهند گرفت . اما پادشاه چنین نکرد و گفت که نیکوکاران و رجال قوم از آسیب محفوظ خواهند بود و

او کوشش خواهد کرد که به داد و دهش قلوب آنان را تسخیر کند.

۷٫ به مال و اندوخته ی دنیایی نیاز ندارد و حریص نیست و حتی مغلوبین خواستند برای بنای سد پولی فراهم و

جمع کنند، از گرفتن آن پول ابا کرد و گفت خداوند مرا از مال و اندوخته ی شما بی نیاز ساخته است فقط به

نیروی بازوی خویش مرا همراهی کنید تا سدی آهنین در برابر دشمن بنا کنیم.

 

[ چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:, ] [ 21:43 ] [ محسن ]
به مناسبت برخورد روز آذر و ماه آذر در این روز ،مطابق معمول هر ماه پس از برخورد روز و ماه هم نام، جشنی موسوم به جشن آذرگان برگزار می شود.

آذر نهمین روز از هر ماه در گاهشماری اوستایی است و ماه نهم هر سال ،که با آگاهی از سی و یک روزه بودن ماه های کنونی در نیمسال نخست بهار و تابستان ، جشن آذرگان برابر با سوم آذر ماه در گاهشمار نوین می باشد.

روز نهم هر ماه «آذر» یا «اَتر»(Atar) نام دارد؛ آذر ایزد ِویژه ی همه ی آتش هاست و از احترام ویژه ای نسبت به سایر آخشیج ها (عناصر) برخوردار می باشد و «جشن آذرگان» جشنی دیگر از جشن های آتش است در گرامیداشت این آخشیج و ایزد منسوب به آن.

در صفحه ۲۵۶ ترجمه ی آثارالباقیه از ابوریحان بیرونی درباره ی این جشن آمده است :
«… روز نهم آذر عیدی است که به مناسبت توافق دو نام آذرجشن می گویند و در این روز به افروختن آتش نیازمند می باشند و این روز جشن آتش است و بنام فرشته ای که به همه ی آتش ها موکل است نامیده شده، زرتشت امر کرده در این روز آتشکده ها را زیارت کنند و در کارهای جهان مشورت نمایند …»

در «فرهنگ جهانگیری»، «برهان قاطع»، «مروج الذهب مسعودی» و «المدخل فی صناعة احکام النجوم» از کیا کوشیار ابن لبان با شهری جیلی، این جشن را «آذرخش» نوشته اند.

در جشن های آتش مردم روی بام خانه ها آتش افروخته و آن روز را با شادی و شادمانی و پایکوبی و نیایش و فرآوری خوراک های ویژه و «آفرینگان خوانی» جشن می گیرند.
نزد ایرانیان، جشن آذرگان از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و همچون نوروز و مهرگان بر آن ارج می نهاده اند. در این روز آتشکده ها را آراسته و آذین بندی می کردند و در آن جایگاه مقدس مراسم ویژه ای برای جشن برگزار می کردند. نظافت و پاکیزگی، از جمله ستردن موی و چیدن ناخن در این روز نیک بود و معتقد بودند در این روز مشاوره و رایزنی درباره ی امور و دشواری ها به نتیجه ی مطلوب می انجامد.

آتش به طور عموم از روزگاران بسیار کهن تا به امروز مورد توجه همه ی اقوام روی زمین بوده و هر قوم و طایفه ای به شکلی آن را ستوده اند. برای نمونه، در گذشته پاک کننده ی فراوان بعد از آب، آتش بود به گونه ای که برای پاک کردن وسیله های جراحی هم، نخست آنان را بر روی آتش می گرفتند تا پاک شود؛ که این عقیده ی پاک سازی آتش را در برپا سازی آتشکده ها می بینیم ؛ پاک سازی مکانی برای مناجات با اهورا

دانشمند آلمانی «شفتلویتز»(Sheftelwitz) در کتاب خود «آیین قدیم ایران و یهودیت» نوشتار بسیار مفیدی در این باره دارد و نشان می دهد که چگونه همه ی ملل جهان از هر نژاد آتش را می ستایند و از متمدن ترین کشورها در اروپا تا وحشی ترین قبایل آفریقایی در ستودن این عنصر درخشان با یکدیگر شریک هستند.

در نزد هندوان نیز، «آگنی»(Agni) اسم آتش و نام پروردگار آن است و در «ریگ ودا»ی هندوان و اوستای ایرانیان اسم پیشوای دینی هر دو دسته از آریایی ها، «اَتره ون»(Athravan) می باشد که به مانک آذربان و آن کسی که از برای پاسبانی آتش گماشته می شود است.

در برگزاری آیین های زردشتی آتش مرکزیت دارد. در این دین، سه گروه آتش مقدس آیینی وجود دارد به نام های آتش بهرام، آتش آدِران و آتش دادگاه . آتش بهرام قداست خاصی دارد؛ برای این که با تشریفاتی طولانی آماده می شود. شانزده آتش را از منابع مختلف جمع آوری می کنند و آنگاه ۱۱۲۸ بار آن را تطهیر می کنند، یعنی هیزم را روی آتش می گیرند؛ وقتی با گرمای آتش، این هیزم شعله ور شد، یک مرحله تطهیر انجام گرفته است. این جریان یک سال به درازا می کشد. تعداد آتش های بهرام محدود است و به مراقبت خاص نیاز دارد. آتش آدران از چهار نوع آتش تهیه می شود و این آتش را هم با آن که اهمیت کمتری از آتش بهرام دارد، روحانیان پاسداری می کنند. اما از آتش دادگاه حتی یک غیر روحانی نیز می تواند نگهداری کند.
علاوه بر آتش های آیینی، تقسیم بندی دیگری از آتش در اوستا آمده است. بنابر یسنای ۱۷، بند ۱۱، در جهان پنج گونه آتش مینوی هست:
۱ . آتش برزیسوه (Barzisavah) که در برابر اورمزد می سوزد.
۲ . آتش وهوفریانه (Vohufrayana) که در تن مردمان و جانوران جای دارد (به عبارتی: غریزه)
۳ . آتش اوروازیشته (Urvazishta) که در گیاهان است.
۴ . آتش وازیشته (Vazishta) که در ابرهاست (به عبارتی: آذرخش). در اسطوره تیشتر، ایزد باران، او به هنگام نبرد با دیواپوش (دیو خشکسالی)، گرز خود را بر همین آتش می کوبد و از شراره این آتش است که دیو سپنجروش Spanjarush، همکار دیواپوش، از وحشت خروشی بر می آورد و هلاک می شود (نماد رعد و برق پیش از باران تند).

۵ . آتش سپنیشته (Spanishta) که در کانون های خانوادگی جای دارد.

 

[ چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:, ] [ 21:43 ] [ محسن ]

آن کدام شیر است که دم برانگیخته و شمشیر بدست گرفته، خورشید را بر پشت میکشد؟...  


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:, ] [ 21:41 ] [ محسن ]

آذرباد: یکی از موبدان و دانشمندان ایرانی در زمان اردشیر بابکان
آذربرزین: پسر فرامرز که با بهمن پسر اسفندیار جنگید که یکی از پهلوانان ایرانی میباشد و آتشکده ای هم به همین نام وجود دارد...  


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:, ] [ 21:40 ] [ محسن ]

میدان جنگ می تواند میدان دوستی نیز باشد اگر نیروهای دو طرف میدان به حقوق خویش اکتفا کنند . نادر شاه افشار

سکوت شمشیری بوده است که من همیشه از آن بهره جسته ام . نادر شاه افشار

تمام وجودم را برای سرفرازی میهن بخشیدم به این امید که افتخاری ابدی برای کشورم کسب کنم . نادر شاه افشار

باید راهی جست در تاریکی شبهای عصیان زده سرزمینم همیشه به دنبال نوری بودم نوری برای رهایی سرزمینم از چنگال اجنبیان ، چه بلای دهشتناکی است که ببینی همه جان و مال و ناموست در اختیار اجنبی قرار گرفته و دستانت بسته است نمی توانی کاری کنی اما همه وجودت برای رهایی در تکاپوست تو می توانی این تنها نیروی است که از اعماق و جودت فریاد می زند تو می توانی جراحت ها را التیام بخشی و اینگونه بود که پا بر رکاب اسب نهادم به امید سرفرازی ملتی بزرگ . نادر شاه افشار

از دشمن بزرگ نباید ترسید اما باید از صوفی منشی جوانان واهمه داشت . جوانی که از آرمانهای بزرگ فاصله گرفت نه تنها کمک جامعه نیست بلکه باری به دوش هموطنانش است . نادر شاه افشار

اگر جانبازی جوانان ایران نباشد نیروی دهها نادر هم به جای نخواهد رسید . نادر شاه افشار

خردمندان و دانشمندان سرزمینم ، آزادی اراضی کشور با سپاه من و تربیت نسلهای آینده با شما ، اگر سخن شما مردم را آگاهی بخشد دیگر نیازی به شمشیر نادرها نخواهد بود . نادر شاه افشار

وقتی پا در رکاب اسب می نهی بر بال تاریخ سوار شده ای شمشیر و عمل تو ماندگار می شود چون هزاران فرزند به دنیا نیامده این سرزمین آزادی اشان را از بازوان و اندیشه ما می خواهند . پس با عمل خود می آموزانیم که پدرانشان نسبت به آینده آنان بی تفاوت نبوده اند .و آنان خواهند آموخت آزادی اشان را به هیچ قیمت و بهایی نفروشند . نادر شاه افشار

هر سربازی که بر زمین می افتد و روح اش به آسمان پر می کشد نادر می میرد و به گور سیاه می رود نادر به آسمان نمی رود نادر آسمان را برای سربازانش می خواهد و خود بدبختی و سیاهی را ، او همه این فشارها را برای ظهور ایران بزرگ به جان می خرد پیشرفت و اقتدار ایران تنها عاملی است که فریاد حمله را از گلوی غمگینم بدر می آورد و مرا بی مهابا به قلب سپاه دشمن می راند … نادر شاه افشار

شاهنامه فردوسی خردمند ، راهنمای من در طول زندگی بوده است . نادر شاه افشار

فتح هند افتخاری نبود برای من دستگیری متجاوزین و سرسپردگانی مهم بود که بیست سال کشورم را ویران ساخته و جنایت و غارت را در حد کمال بر مردم سرزمینم روا داشتند . اگر بدنبال افتخار بودم سلاطین اروپا را به بردگی می گرفتم . که آنهم از جوانمردی و خوی ایرانی من بدور بود . نادر شاه افشار

کمربند سلطنت ، نشان نوکری برای سرزمینم است نادرها بسیار آمده اند و باز خواهند آمد اما ایران و ایرانی باید همیشه در بزرگی و سروری باشد این آرزوی همه عمرم بوده است . نادر شاه افشار

هنگامی که برخواستم از ایران ویرانه ای ساخته بودند و از مردم کشورم بردگانی زبون ، سپاه من نشان بزرگی و رشادت ایرانیان در طول تاریخ بوده است سپاهی که تنها به دنبال حفظ کشور و امنیت آن است . نادر شاه افشار

لحظه پیروزی برای من از آن جهت شیرین است که پیران ، زنان و کودکان کشورم را در آرامش و شادان ببینم . نادر شاه افشار

برای اراضی کشورم هیچ وقت گفتگو نمی کنم بلکه آن را با قدرت فرزندان کشورم به دست می آورم . نادر شاه افشار

گاهی سکوتم ، دشمن را فرسنگها از مرزهای خودش نیز به عقب می نشاند . نادر شاه افشار

کیست که نداند مردان بزرگ از درون کاخهای فرو ریخته به قصد انتقام بیرون می آیند انتقام از خراب کننده و ندای از درونم می گفت برخیز ایران تو را فراخوانده است و برخواستم . نادر شاه افشار  

[ چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:, ] [ 21:39 ] [ محسن ]

زردشت پیامبر

دولت هخامنشیان وارث تمدن های قدیم آسیا بود. در واقع مرکز این حکومت در بین النهرین و عیلام و سوریه قرار داشت و همین موضوع از بسیاری جهات کیفیت فرهنگ و تمدن هخامنشیان را معلوم می دارد.


دین در دولت هخامنشیان مانند کلیه دولتهای باستانی شرقی، نقش مهمی را ایفا میکرد. ضمن آنکه دولت هخامنشیان که ملت های مختلفی با آداب و سنن و عادات گوناگون جزو آن در آمده بودند، از لحاظ فرهنگی و اقتصادی پایه چندان محکمی نداشت و بنابراین امکان وجود یک سیستم مذهبی روشن در چنین شرایطی دشوار بود. در ایالتهای مختلف عقاید مذهبی بطور متعدد جلوه گر میشد که با آداب و عقاید موروثی هر کشوری ارتباط داشت.

وضع دشوار سیاسی دولت و قبایل مختلفی که تحت تسلط وی بودند و هم چنین وسعت اراضی کشور و اختلاف شرایط محلی، در انتخاب روش سیاست مذهبی هخامنشیان تاثیر فراوان داشت. پیروان مذهب قدیم ایران، یعنی مذهب اهورمزردا همان هخامنشیان اولیه، در بابل و فلسطین و مصر و آسیای صغیر، سنن و مذاهب محلی را پذیرفته و از آن پشتیبانی می کردند. فعالیت های کورش، کمبوجیه (پیش از بروز شورش در مصر) و همچنین داریوش اول شاهد صادق این مطالب است.

... خشایارشای اول از ترس بروز تجزیه کشورهای تحت استیلای خود در تضعیف مذاهب محلی اقدام و مذهب اهورمزدا آرتا را جانشین مذاهب مذکور ساخت. در این مذهب پاکی و بی گناهی اهمیت فوق العاده ای داشت. البته این موضوع به تاسیس عقیده یکتا پرستی که هنوز در آن مرحله از پیشرفت جامعه امکان پذیر نبود دلالت نداشت و هم چنین بر امحای کامل سایر خدایان معابد ایران نیز حکایت نمی کرد.

در این رابطه داریوش اول که پیوسته به اهورمزدا متوسل می شد و او را به اسم می نامید و دروغ را مخالف و مباین عقیده حقیقی خود به اهورمزدا می دانست، با همه این اوصاف از خدایان دیگر نیز یاد می کرد. اردشیر دوم در تمام قلمرو سلطنت خود موازی مذهب اهورمزدا، مذهب خدایان آناهیتا و میترا را نیز بوجود آورد. بطوری که از آناهیتا و میترا در کتیبه اردشیر سوم هم نام برده شده است.

مذاهب محلی و قدیم نیز به همان وضع وجود داشتند و به کار خود ادامه می دادند. به این ترتیب در دوره هخامنشیان با وجود یک مذهب رسمی و یک - وگاهی چند - خدای اصلی، که به وسیله روحانیون مغ ها حمایت می شد و بر اساس عقاید باستانی ایران پایه گذاری گردیده بود، عقاید مختلف دیگری هم وجود داشت.

اما پس از گذشت زمان مذهب رسمی بطور قطع به شکل یک دین در آمد که در تاریخ به نام "آیین زردشت" معروف است.


برگرفته از کتاب تاریخ ایران باستان نوشته میخائیل میخائیلوویچ دیاکونوف ترجمه روحی ارباب

 

[ چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:, ] [ 21:38 ] [ محسن ]

 

سواره نظام، بخش کوچکترلشکر اسکندر بود.


در بهار سال 334 قبل از میلاد، قشون پارمنیون (Parmenion) از افسران مورد اعتماد مقدونیان هنگام پادشاهی فیلیپ دوم (Philip II) و حامی بزرگ اسکندر، از داردانل (Dardanel) عبور کردند و ایرانیان از همان روزهای اول نتوانستند در برابر او از خود مقاومت منظمی نشان دهند. اسکندر پس از آنکه در ایلیون پیاده شد، استقلال این شهر را اعلام کرد و آنرا از پرداخت خراج به ایرانیان معاف داشت و سپس راه خود را پیش گرفت و به قوای اصلی ملحق شد.


قشون اسکندر از لحاظ عده زیاد نبود و از سی هزار پیاده و پنج هزار سواره تشکیل شده بود. که از این عده نه هزار نفر شش جناح را به وجود می آوردند و سه هزار نفر آنها سه دسته پیاده مسلح به اسلحه های میان وزن بودند. یکی از این دسته ها آگما نام داشت که گارد مخصوص اسکندر بود. پیاده های یونانی بطور تخمینی از دوازده هزار نفر تشکیل می شدند که شامل متحدین و مزدوران بودند. سایر قسمت های پیاده مرکب بود از دسته های مسلح به اسلحه سبک. پر ارزش تر از همه آنها کمان داران جزیره کرت (Crete) بودند.

سواره نظام از هشت دسته سنگین اسلحه شامل یاران پادشاه که از نجبا بودند و دسته سواره نظام فسال (Fesal) و سایر دسته های نسبتآ کوچک تشکیل می گردید. علاوه بر اینها اسکندر با خود حدود یکصد و شصت فروند کشتی به همراه آورده بود. به دنبال قشون عراده ها حرکت میکرد. در قشون اسکندر عملیات محاصره بسیار خوب انجام می شد و بنابراین در معیت عراده ها انواع ماشین های محاصره و دسته های مخصوصی که برای اینکار اختصاص داده بودند، حرکت می کرد.

ستاد فرماندهی ارتش عبارت بود از یک عده نزدیکان و دوستان مورد اعتماد پادشاه که به فنون جنگی کاملآ آشنا بودند. در میان این عده افراد برجسته ای وجود داشتند که بعدها در تاریخ آسیا نقش مهمی را ایفا کردند. لازم است در اینجا به وضع مرتب و نظم امور ستاد نیز اشاره شود. در این لشکر کشی روزانه کلیه وقایع ثبت می شد و همین یادداشت ها بعدعا پایه و اساس شرح لشکر کشی های اسکندر قرار گرفت.

حسن تهیه مقدمات لشکرکشی گواهی می دهد که اسکندر نقشه های وسیع جنگی داشته است، هر چند که این پادشاه جوان مقدونی در اولین مرحله فعالیت خود شاید تصور اینکه ممکن است بتواند حکومت ایران را در آن زمان مغلوب سازد و بر دنیا تسلط پیدا کند را محال می دانسته است ... اما در اولین نبردی که در گرفت ضعف و ناتوانی حکومت هخامنشیان و در مقابل امکان فتوحات بعدی برای اسکندر آشکار گردید.

در مقابل ارتش کثیر داریوش سوم از عناصر و افراد مختلف تشکیل شده بود که از لحاظ نطامی ارزش آنان برابر نبود. انضباط، فوق العاده ضعیف بود و آن اراده و ایمانی که ارتش قلیل تعلیم یافته و مجرب اسکندر برای وصل به فتح و پیروزی در دل داشتند، در ارتش داریوش وجود نداشت. از شرحی که هرودوت در باره ارتش خشایارشا بیان داشته معلوم می شود که پایه و اساس این ارتش را پیاده نظام و افراد داوطلب ایلاتی تشکیل می داده ولی سواره نظام اهمیت فوق العاده ای داشته است.

داریوش سوم برای اینکه با روش جنگجویان یونانی ارتش خود را هماهنگ نماید سعی می کرد که یک پیاده نظام منظم به وجود بیاورد و او قبل از همه چیز به مزدوران یونانی، که تعداد آنها چندان هم کم نبود، اتکا داشت و فرمانده بسیار لایقی بنام ممنون (Memnon) آن سپاه را رهبری می کرد.

آمار کلی ارتش داریوش معلوم نیست و فقط می توان حدس زد که عده افراد آن از سپاهیان اسکندر کمتر نبوده است.


برگرفته از کتاب تاریخ ایران باستان نوشته میخائیل میخائیلوویچ دیاکونوف ترجمه روحی ارباب
[ چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:, ] [ 21:37 ] [ محسن ]

دیوار بزرگ چین ، آرامگاه تاج محل (هند) ، شهر باستانی پترا (اردن) ، مجسمه حضرت مسیح ریودوژانیرو (برزیل) ، ویرانه های ماچو پیکچو متعلق به تمدن اینکا (پرو) ، هرم و بقایای شهر چیچن ایتزا متعلق به تمدن مایا (مکزیک) و کولوسئو رم (ایتالیا) به عنوان عجایب هفتگانه جدید جهان انتخاب شدند.  


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:, ] [ 21:36 ] [ محسن ]

شيراز پايتخت فرهنگي ايران، همواره مهد تمدن ايران زمين بوده و در قلب سرزمين کهن پارس و در نزديکي مکان هاي متعدد باستاني چون تخت جمشيد، نقش رستم، پاسارگاد، شهر بيشاپور و معابد و آتشکده هاي باستاني و مکانهاي متنوع طبيعي چون آبشار مارگون، بهشت گمشده، درياچه پريشان، درياچه بختگان و ...  


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:, ] [ 21:34 ] [ محسن ]

در گاهشمار زرتشتی :

مهرگان شانزدهمین روزاز مهرماه(روز مهر از ماه مهر) می باشد اما در نوشته های قدیمی زیادی مهرگان در اولین روز ازماه مهردر اعتدال پاییزی قرارداشت ابیات ذیل به این مهم اشاره می کنند .  


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:, ] [ 21:34 ] [ محسن ]

ملکه بیش از ٢٨ کشور آسیایی در زمان امپراتوری داریوش. هرودوت پدر تاریخ از وی به نام شهبانوی داریوش بزرگ یاد کرده است و آتوسا را چندین بار در لشگرکشی ها داریوش یاور فکری و روحی داریوش دانسته است ...  


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:, ] [ 21:32 ] [ محسن ]

نامهای پادشاهان هخامنشی :

پادشاهی هخامنش در سالهای ۷۰۰ تا ۶۷۵ قبل از میلاد

پادشاهی چیش پیش در سالهای ۶۷۵ تا ۶۴۰ قبل از میلاد

پادشاهی آریارمن ۶۴۰ تا ۶۱۵ قبل از میلاد

پادشاهی کورش اول ( پدر بزرگ کورش کبیر ) در سالهای ۶۴۰ تا ۶۰۰ قبل از میلاد

پادشاهی ارشام شاه انشان در سالهای ۶۱۵ قبل از میلاد

پادشاهی کمبوجیه اول ( پدر کورش کبیر ) در سالهای ۶۰۰ تا ۵۵۹ قبل از میلاد

پادشاهی ویشتاسپ شاه ؟

پادشاهی کورش کبیر شاهنشاه بزرگ تاریخ ایران و جهان در سالهای ۵۵۹ تا ۵۲۸ قبل از میلاد

پادشاهی بردیا ( بردیه ) فرزند کورش کبیر ؟

پادشاهی کمبوجیه دوم فرزند کورش کبیر در سالهای ۵۲۸ تا ۵۲۲ قبل از میلاد

پادشاهی دارویوش کبیر شاهنشاه بزرگ ایران زمین در سالهای ۵۲۲ تا ۴۸۶ قبل از میلاد

پادشاهی خشایارشا بزرگ فرزند داریوش کبیر در سالهای ۴۸۶ تا ۴۶۵ قبل از میلاد

پادشاهی اردشیر اول ( ملقب به اردشیر دراز دست ) در سالهای ۴۶۵ تا ۴۲۴ قبل از میلاد

پادشاهی داریوش دوم در سالهای ۴۲۴ تا ۴۰۴ قبل از میلاد

پادشاهی اردشیر دوم در سالهای ۴۰۴ تا ۳۵۸ قبل از میلاد

پادشاهی اوستان ؟

پادشاهی اردشیر سوم در سالهای ۳۵۸ تا ۳۳۸ قبل از میلاد

پادشاهی ارشام ؟

پادشاهی ارشک در سالهای ۳۳۸ تا ۳۳۶ قبل از میلاد

پادشاهی داریوش سوم در سالهای ۳۳۶ تا ۳۳۰ قبل از میلاد که دودمانش توسط اسکندر مقدونی در هم کوبیده شد و سلسله یونانی سلوکیان در حدود ۱۰۰ سال جایگزین پادشاهی اصیل ایرانی در ایران زمین گشت  

[ چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:, ] [ 21:31 ] [ محسن ]

سهم ما از تاریخ اسطوره سازآنچه که نگارنده را به نوشتن این سیاهه واداشت،اکران فیلم ۳۰۰ بود که براساس کتابی به همین نام اثر فرانک میلر» (frank Miller) در مورد نبرد ترموپیل (Thermopile) نوشته شده است...  


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:, ] [ 21:29 ] [ محسن ]

دستانی که کمک می کنند پاکتر از دستهایی هستند که رو به آسمان دعا می کنند.



خداوندا دستهایم خالی است ودلم غرق در آرزوها -یا به قدرت بیکرانت دستانم را توانا گردان یا دلم را ازآرزوهای دست نیافتنی خالی کن.



اگر میخواهید دشمنان خود را تنبیه کنید به دوستان خود محبت کنید.




آنچه جذاب است سهولت نیست، دشواری هم نیست، بلکه دشواری رسیدن به سهولت است .

وقتی توبیخ را با تمجید پایان می دهید، افراد درباره رفتار و عملکرد خود فکر می کنند، نه رفتار و عملکرد شما

سخت کوشی هرگز کسی را نکشته است، نگرانی از آن است که انسان را از بین می برد.

اگر همان کاری را انجام دهید که همیشه انجام می دادید، همان نتیجه ای را می گیرید که همیشه می گرفتید .

افراد موفق کارهای متفاوت انجام نمی دهند، بلکه کارها را بگونه ای متفاوت انجام می دهند.

پیش از آنکه پاسخی بدهی با یک نفر مشورت کن ولی پیش از آنکه تصمیم بگیری با چند نفر.

کار بزرگ وجود ندارد، به شرطی که آن را به کارهای کوچکتر تقسیم کنیم .

کارتان را آغاز کنید، توانایی انجامش بدنبال می آید .

انسان همان می شود که اغلب به آن فکر می کند .

همواره بیاد داشته باشید آخرین کلید باقیمانده، شاید بازگشاینده قفل در باشد.

تنها راهی که به شکست می انجامد، تلاش نکردن است .

دشوارترین قدم، همان قدم اول است .

عمر شما از زمانی شروع می شود که اختیار سرنوشت خویش را در دست می گیرید .

آفتاب به گیاهی حرارت می دهد که سر از خاک بیرون آورده باشد .

وقتی زندگی چیز زیادی به شما نمی دهد، بخاطر این است که شما چیز زیادی از آن نخواسته اید .

من یاور یقین و عدالتم من زندگی ها خواهم ساخت، من خوشی های بسیار خواهم آورد من ملتم را سربلند ساحت زمین خواهم کرد، زیرا شادمانی او شادمانی من است.  

[ چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:, ] [ 21:26 ] [ محسن ]

كوروش بعد از اينكه پادشاه ايران شد مبادرت به ساختن اولين شهر نمونه كرد كه بعد شهرهاي ديگر ايران هم چنان در دوره سلطنت كوروش از روي آن شهر نمونه ساخته شد.

شهر نمونه ي مزبور كه اينك خرابه هايش نزديك قريه اي به اسم مشهد مرغاب در فارس است به اسم پازارگارد خوانده مي شد كه امروزه آن را پاسارگاد يا پازارگاد مي گويند.

خرابه هاي شهر پازارگاد امروزه دو كيلو متر و نيم طول و هفتصد متر و در بعضي نقاط هشتصد متر عرض دارد ;ولي اين خرابه ها بازمانده تمام شهر پازارگاد نيست بلكه فقط بازمانده كاخ سلطنتي مي باشدو شهر پازارگاد خيلي بيش از اين وسعت داشته است و تنها قسمت وسيع شهر به مناسبت اينكه با مصالح درجه يك و به خصوص سنگ ساخته نمي شد از بين رفته ;ولي خرابه هاي سلطنتي باقي مانده است.

از آن موقع تا روزي كه كوروش زنده بود چهل شهر را در ايران ساخت و اكثر شهرهاي بزرگ امروزي ايران از بناهاي كوروش است.

استرابون مي گويد:"وقتي ما وارد پاسارگاد (پازارگاد) شديم, دويست سال از ساختمان آن شهر از طرف كوروش گذشته بود;معهذا عمارات شهر طوري استحكام داشت كه پنداري بيش از چند سال از ساختمان آنها نگذشته است" و روايتي است كه بعضي از ساختمان هاي پازارگاد تا پايان دوره ي ساسانيان باقي بود.  

[ چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:, ] [ 21:26 ] [ محسن ]

کودکى کوروش‏

کزنفون راجع باین قسمت چنین گوید”

کوروش تا سن دوازده سالگى باین ترتیب پرورش یافت و از کودکان دیگر از حیث فراگرفتن چیزهائى، که لازم بود و چابکى و جرئت انواع ورزشها گوى سبقت ربود، در این زمان آستیاگ دختر خود و بچه او را احضار کرد.

 


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:, ] [ 21:25 ] [ محسن ]

هرم عظیم پله دار کوکولکان که در کانون این محل قرار گرفته است، در هر یک از وجوه خود ۹۱ پله دارد، که در مجموع ۳۶۴ پله است. با افزودن سکوی بالایی تعداد کل پله‌ها ۳۶۵ عدد- به تعداد روزهای یک سال- است.


بسیاری از ویرانه‌های باستانی نمایانگر این امر هستند که افراد سازنده آنها، نه تنها برای صور فلکی و ریاضیات احترام ویژه ای قائل بوده اند، بلکه دقت عمل فوق العاده ای نیز داشته اند. شکی نیست که تمدنهای باستان، از مصر تا مکزیک، به شدت درگیر محاسبات پیچیده فضایی، ریاضیات و فعالیتهای معماری بوده اند.


هرچند بسیاری از مورخین و باستان شناسان بر سر اینکه این تمدنها دقیقا در کجا، کاری را دانسته انجام داده و کجا کاری تصادفی انجام گرفته است، دگیر بحث و مناقشه هستند، اما در اینجا مثالهایی که در اینجا آورده شده نشانه ای حیرت انگیز از ارتباط آگاهانه ریاضیات و نجوم در آثار معماری است.

در جیزه مثالهای متعددی از توجه به مختصات جغرافیایی دیده می شود. برای مثال، چهار وجه هرم بزرگ جیزه کاملا- با خطایی بسیار ناچیز- رو به چهار جهت اصلی ساخته شده اند. در حقیقت، آنها کمتر از ۰٫۲ درجه از این جهات منحرف شده اند. هرم بزرگ بسیار دقیق ساخته شده است، زاویه‌های آن تنها دو ثانیه با زاویه ۹۰ درجه کامل اختلاف دارد. برای درک بهتر این مقدار کافی است بدانید که هر درجه به ۶۰ دقیقه و هر دقیقه به ۶۰ ثانیه تقسیم می شود. به علاوه – و با وجود تردید عده ای از کارشناسان- این نظر وجود دارد که اهرام جیزه با ستارگان سیف الجبار یا Orion’s belt نیز مطابقت دارند.

چیچن ایتزا (Chichén Itzá) منطقه باستانی قوم مایا نمونه ای از تمایل فرهنگی این قوم به نجوم است. هرم عظیم پله دار کوکولکان (Kukulcan) که در کانون این محل قرار گرفته است، در هر یک از وجوه خود ۹۱ پله دارد، که در مجموع ۳۶۴ پله است. با افزودن سکوی بالایی تعداد کل پله‌ها ۳۶۵ عدد- به تعداد روزهای یک سال- است. علاوه بر این، در اعتدالین بهاری و پاییزی (اولین روز بهار و پاییز که ساعات روز و شب برابر هستند)، نور خورشید سایه یک مار عظیم را بر روی راه پله شمالی ایجاد می کند.

بنایی به نام کاراکول (Caracol) که بنا به اعتقاد کارشناسان به عنوان رصدخانه مورد استفاده قرار می‌گرفته است نیز در محل استقرار چیچن ایتزا وجود دارد. پنجره‌های این بنا طوری تنظیم شده اند که با نقاط جذاب و مهمی ‌همطراز باشند. هرچند قسمت بالای این بنا آسیب دیده است، اما با بررسی پنجره‌های پایینی متوجه می‌شویم که آنها به سمت شمالی ترین و جنوبی ترین محل استقرار ستاره زهره، محل غروب آفتاب در اعتدالین ساخته شده اند و گوشه‌های بنا نیز به سمت محل طلوع و غروب خورشید در انقلابین است.

مایاها یک تقویم پیچیده نیز داشته اند که تنها یک روز در هر ۶۰۰۰ سال کم می‌آورده است. پیش بینی آنها از کسوف و خسوف به طور اعجاب آوری دقیق بوده است. شاید شنیده باشید که این قوم روز پایان جهان را پیش بینی کرده اند. این روز در تقویم امروزی میلادی، ۲۳ دسامبر ۲۰۱۲ خواهد بود. اگر ترجمه آنچه در تقویم مایا آمده صحیح باشد، به گفته آنها دنیا در حدود ۲ سال دیگر ناگهان به پایان خواهد رسید.

مایاها این عدد را بر پایه و اساس خاصی محاسبه کرده اند. این تاریخ زمانی را در چره تقدیمی‌ زمین مشخص می‌کند که ما از عصر حوت خارج شده و به عصر دلو وارد می شویم.

اما حرکت تقدیمی ‌چیست؟ همه می‌دانیم که زمین در حالی که به دور خورشید می‌گردد، بر روی محور خود نیز می‌چرخد و همانطور که از درس علوم دبستان به خاطر دارید، این محور کاملا عمودی نیست بلکه دارای زاویه ای در حدود ۲۳٫۵ درجه است. اما این محور همواره چنین نیست، بلکه به آهستگی از زاویه ۲۴٫۵ درجه به ۲۲٫۱ درجه می‌رسد و هر ۴۱۰۰۰ سال یک دور کامل می‌زند.

درحالی که زمین چنین حرکتی دارد، به خاطر تغییر در نیروهای گرانشی، محور زمین در یک دایره در جهت عقربه‌های ساعت می جنبد. فقط تصور کنید که محور از بالا به سمت پایین شروع به چرخش کند. به این ترتیب زاویه زمین در حد ۳ درجه اختلاف، ثابت می‌ماند، اما جهتی که به آن اشاره می‌کند، تغییر می‌ابد. برای مثال در حال حاضر ستاره شمالی ما ستاره پولاریس یا جدی است. اما حدود ۱۳ هزار سال قبل، قطب شمال به سمت ستاره وگا یا نسر واقع اشاره داشته است و دوباره در حدود ۱۳ هزار سال بعد به سمت آن باز خواهد گشت. این چرخش تقدیمی ‌در حدود ۲۵,۷۷۶ سال دیگر کامل خواهد شد.

در حال حاضر ما در عصر حوت هستیم، به این معنا که خورشید هنگام طلوع در روز اعتدال بهاری، از محلی که صورت فلکی حوت در آنجا قرار دارد، برمی‌آید. اما بنا بر حرکت تقدیمی، هر ۲۱۶۰ سال یک بار در روز اعتدال بهاری، خورشید از یک صورت فلکی جدید بر می‌آید. همانطور که قبلا ذکر شد ما در اواخر سال ۲۰۱۲ از عصر حوت وارد عصر دلو خواهیم شد.

به این ترتیب، مایاها متوجه امری مهم در تغییر بروج و عصرها شده بودند و از اینرو، این تاریخ را زمان نابودی دانسته بودند. البته آنها تنها کسانی که برای اعدادی خاص اهمیت ویژه ای قائل بودند، نیستند. محیط هرم بزرگ جیزه در حدود ۳,۰۲۳ فوت (۹۲۱٫۴۱ متر) و ارتفاع آن ۴۸۱ فوت (۱۴۶٫۶۰۹ متر است. از نظر عده ای شاید این اندازه‌ها در مقیاس ۱ : ۴۳,۲۰۰ نماد نیمکره شمالی زمین باشد. نظر بحث انگیز دیگر این است که این اعداد درست ۲۰ برابر عدد حرکت تقدیمی‌۲۱۶۰ هستند و نماد گذر زمین از ۲۰ برج فلکی و ایجاد “عصر”های گوناگون هستند.

این مثالها از اعداد تقدیمی، ریاضیات و جهت یابی نجومی ‌که در سازه‌های باستانی یافت شده اند، حتی ذره ای از تشابهات یا لااقل تلاقی‌های عامدانه موجود در مکانهای تاریخی و داستانها و اساطیر هم نیست. تئوریها و گمانه زنیهای موجود درباره این ساختمانهای دیدنی چه درست و چه نادرست، دقت وسواس گونه ای که در طراحی، محاسبه و ساخت آنها اعمال شده است، قابل چشم پوشی نبوده و حسی غریب و احترامی ‌عمیق در انسان امروز ایجاد می‌کند. و ما تصور می‌کنیم پیشرفته هستیم…

گردآوری: گروه فرهنگ و هنرسیمرغ

[ چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:, ] [ 21:23 ] [ محسن ]

فهرست بزرگترین امپراطوری های جهان رتبه نام امپراتوری سال وسعت
۱ هخامنشیان ۴۸۰ پیش از میلاد ۸٬۰ میلیون کیلومتر مربع
۲ دودمان هان ۱۰۰ پیش از میلاد ۶٬۵ میلیون کیلومتر مربع
۳ امپراتوری روم ۱۱۷ بعد از میلاد ۶٬۴ میلیون کیلومتر مربع
۴ امپراتوری اسکندر ۳۲۳ پیش از میلاد ۵٬۳ میلیون کیلومتر مربع
۵ سلسله مائوریا (هند) ۲۵۰ پیش از میلاد ۵٬۰ میلیون کیلومتر مربع
۶ دودمان جین (چین) ۱۰ بعد از میلاد ۴٬۷ میلیون کیلومتر مربع
۷ دودمان هیونگ ۱۷۶ پیش از میلاد ۴٬۱ میلیون کیلومتر مربع
۸ دودمان هونیک ۴۴۱ بعد از میلاد ۴٬۰ میلیون کیلومتر مربع
۹ شاهنشاهی هیاطله ۴۹۰ بعد از میلاد ۴٬۰ میلیون کیلومتر مربع
۱۰ خاقانات روران ۴۰۵ بعد از میلاد ۴٬۰ میلیون کیلومتر مربع
۱۱ سلوکیان ۳۰۱ پیش از میلاد ۳٬۹ میلیون کیلومتر مربع
۱۲ شاهنشاهی کوشان ۲۰۰ بعد از میلاد ۳٬۸ میلیون کیلومتر مربع
۱۳ ساسانیان ۴۵۰ بعد از میلاد ۳٬۶ میلیون کیلومتر مربع
۱۴ شاهنشاهی گبتا ۴۰۰ بعد از میلاد ۳٬۵ میلیون کیلومتر مربع
۱۵ دودمان جین غربی (چین) ۳۰۰ بعد از میلاد ۳٬۵ میلیون کیلومتر مربع
۱۶ امپراتوری ماد ۵۸۵ پیش از میلاد ۲٬۸ میلیون کیلومتر مربع
۱۷ اشکانیان سال ۱ بعد از میلاد ۲٬۸ میلیون کیلومتر مربع
۱۸ دودمان کین (چین) ۲۰۶ پیش از میلاد ۲٬۸ میلیون کیلومتر مربع
۱۹ امپراتوری بیزانس (روم شرقی) ۴۵۰ بعد از میلاد ۲٬۸ میلیون کیلومتر مربع
۲۰ دودمان جین شرقی (چین) ۳۴۷ بعد از میلاد ۲٬۸ میلیون کیلومتر مربع
۲۱ دودمان لیو سونگ (چین) ۴۲۰ بعد از میلاد ۲٬۸ میلیون کیلومتر مربع
۲۲ شاهنشاهی یاوانا (هند) ۱۵۰ پیش از میلاد ۲٬۵ میلیون کیلومتر مربع
۲۳ شاهنشاهی باختری (بلخ) ۱۸۴ پیش از میلاد ۲٬۵ میلیون کیلومتر مربع
۲۴ سلسله ژو جدید (چین) ۳۲۹ بعد از میلاد ۲٬۵ میلیون کیلومتر مربع
۲۵ سلسله وی شمالی (چین) ۴۵۰ بعد از میلاد ۲٬۲ میلیون کیلومتر مربع
۲۶ سلسله وی (چین) ۲۶۳ بعد از میلاد ۲٬۰ میلیون کیلومتر مربع
۲۷ سلسله کین (چین) ۳۷۶ بعد از میلاد ۲٬۰ میلیون کیلومتر مربع
۲۸ امپراتوری روم غربی ۳۹۵ بعد از میلاد ۲٬۰ میلیون کیلومتر مربع
۲۹ سلسله ژو قدیم (چین) ۳۱۶ بعد از میلاد ۲٬۰ میلیون کیلومتر مربع
۳۰ شاهنشاهی ساتاواهانا (هند) ۹۰ بعد از میلاد ۲٬۰ میلیون کیلومتر مربع
۳۱ شاهنشاهی هندی-پارتی (هند) ۵۰ بعد از میلاد ۱٬۵ میلیون کیلومتر مربع
۳۲ سلسله وو (چین) ۲۲۱ بعد از میلاد ۱٬۵ میلیون کیلومتر مربع
۳۳ شاهنشاهی هندی-سکایی (هند) ۱۰۰ پیش از میلاد ۱٬۵ میلیون کیلومتر مربع
۳۴ دودمان ناندا (هند) ۳۵۰ پیش از میلاد ۱٬۵ میلیون کیلومتر مربع
۳۵ امپراتوری آشور ۶۷۰ پیش از میلاد ۱٬۴ میلیون کیلومتر مربع
۳۶ دودمان شانگ (چین) ۱۱۲۲ پیش از میلاد ۱٬۳ میلیون کیلومتر مربع
۳۷ ژو غربی (چین) ۱۱۲۲ پیش از میلاد ۱٬۳ میلیون کیلومتر مربع
۳۸ شاهنشاهی آکسوم (اتیوپی) ۳۵۰ بعد از میلاد ۱٬۳ میلیون کیلومتر مربع
۳۹ دودمان شونگا (هند) ۱۵۰ پیش از میلاد ۱۰۲ میلیون کیلومتر مربع
۴۰ شاهنشاهی کوشی (حبشی) ۷۰۰ پیش از میلاد ۱٬۲ میلیون کیلومتر مربع  

[ چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:, ] [ 21:23 ] [ محسن ]

همواره نگهبان کیش یزدان باش، اما هیچ قومی را وادار مکن که از کیش تو پیروی کند و پیوسته به خاطر داشته باش که هر کسی باید آزاد باشد تا از هر کیش که میل دارد پیروی کند.  


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:, ] [ 21:21 ] [ محسن ]

كوروش بعد از اينكه پادشاه ايران شد مبادرت به ساختن اولين شهر نمونه كرد كه بعد شهرهاي ديگر ايران هم چنان در دوره سلطنت كوروش از روي آن شهر نمونه ساخته شد.

شهر نمونه ي مزبور كه اينك خرابه هايش نزديك قريه اي به اسم مشهد مرغاب در فارس است به اسم پازارگارد خوانده مي شد كه امروزه آن را پاسارگاد يا پازارگاد مي گويند.

خرابه هاي شهر پازارگاد امروزه دو كيلو متر و نيم طول و هفتصد متر و در بعضي نقاط هشتصد متر عرض دارد ;ولي اين خرابه ها بازمانده تمام شهر پازارگاد نيست بلكه فقط بازمانده كاخ سلطنتي مي باشدو شهر پازارگاد خيلي بيش از اين وسعت داشته است و تنها قسمت وسيع شهر به مناسبت اينكه با مصالح درجه يك و به خصوص سنگ ساخته نمي شد از بين رفته ;ولي خرابه هاي سلطنتي باقي مانده است.

از آن موقع تا روزي كه كوروش زنده بود چهل شهر را در ايران ساخت و اكثر شهرهاي بزرگ امروزي ايران از بناهاي كوروش است.

استرابون مي گويد:"وقتي ما وارد پاسارگاد (پازارگاد) شديم, دويست سال از ساختمان آن شهر از طرف كوروش گذشته بود;معهذا عمارات شهر طوري استحكام داشت كه پنداري بيش از چند سال از ساختمان آنها نگذشته است" و روايتي است كه بعضي از ساختمان هاي پازارگاد تا پايان دوره ي ساسانيان باقي بود.  

[ چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:, ] [ 21:19 ] [ محسن ]

سواد ایرانیان

هرودوت در کتاب خود نوشته که به چشم خود دیده که سربازان ایرانی سواد خواندن و نوشتن دارند

در حالی که در همان موقع بیشتر افسران یونانی سواد خواندن و نوشتن نداشتند و حتی "لئونیداس" پادشاه کشور اسپارت که جنگ او با 300 سرباز در تنگه ی "ترموپیل" در مقابل خشایار شاه فقط مقدمات خواندن و نوشتن را می دانسته و نمی توانست با تسلط بخواند و بنویسد و در بین 300 سربازش حتی یک نفر هم سواد نداشته است.

گرچه در ایران در دوره ی هخامنشیان مردم از لحاظ صنفی به چند طبقه تقسیم می شدند ولی نه مزایای طبقاتی(از لحاظ مالی) و نه تبعیض در آموزش و پرورش و ایرانیان عقیده داشتند همانطور که باید برای ادامه ی زندگانی کار کنند برای خواندن متون مذهبی هم باید خواندن و نوشتن را فرا بگیرندو یکی از دلایل با سوادی ایرانیان حتی در پایان دوره ی هخامنشیان اینست که در تمام خانه های ایران کتاب و به خصوص کتابهای مذهبی وجود داشته و اگر سواد نداشتند در خانه ی آنها کتاب یافت نمیشد(در حالیکه همه ی خانه ها کتاب داشتند) در واقع سواد داشتن با واجب دانستن آن توسط دین جزو فطرت ایرانیان شد که بعد از حمله ی عربها نیز از بین نرفت.

بعد از حمله ی عربها بعضی از مورخان سطحی گفتند که اعراب سواد و کتاب خوانی و کتاب نویسی را به ایرانیان آموختند در صورتی که کلمه ی کتاب که وارد زبان عربی شد کلمه ای ایرانی است و از ریشه ی "کتو"می باشد.

عربها کتاب نمی خواندند و کتاب نمی نوشتند و بعضی عربها حتی در طول عمر خود یک کتاب هم ندیده بودند.

"ارنست رنان"نویسنده و لغت شناس و فیلسوف فرانسوی می گوید فرهنگ و ادب عرب از ایرانیان جان گرفت واگر آنچه را که به وسیله ی فرهنگ و ادب ایران وارد زندگی اعراب گردید ازآنها منتزع کنیم تنها عرب می ماند و شتر او...

"پروفسورکامرون":اگر در ایران مبادرت به حفاری کنیم بعید نیست آثار و اسنادی به دست بیاید که باعث حیرت جهانیان شود و به خصوص ثابت گردد ایرانیان اولین معلم خط و الفبا در جهان بوده اند.



اینست افتخار من... من ایرانی به فرهنگ سرزمینم... به ایرانم...



در راه تو کی ارزشی دارد این جان ما پاینده باد خاک ایران ما  

[ چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:, ] [ 21:13 ] [ محسن ]

کوروش بعد از اینکه شوش را پایتخت کرد در حالی که مشغول ساختن شهر پازارگاد"پاسارگاد" بودند شروع به تاسیس مدارس هنری حرفه ای (هنرستان) در ایران نمود و در آغاز یک مدرسه ی هنری در شوش تاسیس کرد و آنگاه در 9 شهر دیگرکه به دست خود وی ساخته شد.

مدارس هنری تاسیس نمودتا اینکه مردم ایران هنر بیاموزند.باید دانست که قبل از کوروش در ایران هنر ایرانی بدان مفهوم که در دوره ی هخامنشی به وجود آمد وجود نداشت.سلاطین ماد ذوق هنری نداشتند و با سایر کشورها هم مرتبط نبودند و فقط از هنر بابل استفاده می کردند.

کوروش بعد از اینکه مدارس هنری را به وجود آوردعلاوه بر استفاده از هنرمندان ایرانی از یونان و مصر و بابلنیز هنرمندانی استخدام کردو آنها را در مدارس هنری که در 10 شهر ایران به وجود آورده بود به کار گماشتو چند نفر را نیز به چین فرستادتا از آنجا اسنادان چینی ساز را به ایران آورندو آنها هم در هنرستان مشغول به کار شدنداما باید دانست هنری که در دوره ی کوروش و جانشینان وی در ایران به وجود آمد کاملا رنگ ایرانی داشت و دارای ماهیت ایرانی بود و کلیه ی آثار هنری ایران که از دوره ی هخامنشی به جا مانده چه در قسمت نقاشی و حجاری و چه در قسمت فلز کاری و چینی سازی یک هنر خاص ایرانی استو هنرمندان ایران توانستند سبک ایرانی اصیل به وجود آورندکه در جهان بماند و هر صاحبنظری در نقاشی آن را با یک نگاه بشناسد.

استرابون می گوید:مدارس هنری که کوروش به وجود آورد کارآموزان را برای نقاشی و مجسمه سازی و کاشی سازی و چینی سازی و فلز سازی پرورش می داد ولی بعد از اینکه داریوش به سلطنت رسیددر آن مدارس صنایع دیگر هم به کار آموزان آموخته شد از قبیل قالی بافی-نجاری-منبت کاری-پارچه بافی- قلاب دوزی.

هنر اصیل ایرانی در دوره ی کوروش و جانشینان او بر محور دو چیز بود:اول مزدا پرستی و دوم احترام شاه.

از آثار بدست آمده از زیر خاک این دو واقعیت را خواهیم دید که کوروش و جانشینهای او برای ملت خود سرمشق مزدا پرستی بوده اند.  

[ چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:, ] [ 21:12 ] [ محسن ]



جنگهاي بزرگ ايران و يونان بعد از كوروش در گرفت اما اساس آن در دوره ي كوروش گذاشته شدو آنچه سبب بروز دشمني بين ايران و يونان شد رقابت شديد اقتصادي در منطقه اي بود كه در قديم نامهاي مختلفي داشت و امروز به اسم مديترانه خوانده مي شود.

هنوز 6 سال كامل از رسيدن مرز غربي ايران به سواحل مديترانه نگذشته بود كه ((پلوتي سن)) نويسنده اهل آتن گفت ايران به تجارت ما خيلي لطمه زده است و با ادامه ي اين روند تجارت ما از بين خواهد رفت و ما اگر بخواهيم تجارت خود رادر دريايي كه از درياي سياه تا مدخل اقيانوس اطلس ادامه داردحفظ نماييم بايد يك نيروي دريايي قوي به وجود آوريم.

اين گفته كه در 25 قرن قبل از اين به زبان آورده شده مانند حرفي است كه تا نيم قرن قبل هم به زبان مي آوردندو مي گفتند هر دولت كه مي خواهد بر دريا حكومت كند بايد نيروي دريايي قوي داشته باشد.

تا وقتي كه كوروش بود يوناني ها نتوانستند كه يك نيروي دريايي قوي به وجود بياورند و آن كارها را بعد از مرگ كوروش و آغاز سلطنت كمبوجيه شروع نمودند.

علت اينكه يونانيان نتوانستند در دوره سلطنت كوروش يك نيروي دريايي قوي به وجود آورنداين بود كه كوروش با يونانيان قراري گذاشت مبني بر اينكه يونانيان حق ندارند كشتي هايي بسازند كه داراي ظرفيت بيش از 70 بشكه باشد.كوروش مي دانست كشتي هايي كه ظرفيت آن از 70 بشكه تجاوز نمي كند يك كشتي جنگي قوي نيست و نمي تواند با امواج دريامبارزه كند و بيشتر در طول سواحل حركت مي كند.

محدود شدن ظرفيت كشتي هاي جنگي يونانيان نه تنها نيروي دريايي سرزمين هاي يونان را ضعيف مي كردبلكه براي يونيان موهن بود.

تا آن روز يوناني ها محكوم آسيايي ها شده بودند و بعد از اينكه مجبور گرديدند شرط كوروش هخامنش را بپذيرند گرفتار عقده حقارت شدند و نسبت به ايرانيان كينه پيدا كردند.اما نمي توانستند خصومت خود را نشان بدهند تا اينكه شاه هخامنش زندگي را بدرور گفت و كمبوجيه جاي او پادشاه شد.



بيزارم از دشمنانت اي سرزمين آريا...كور باد نگاه آنكس كه دشمن توست ,ايران من...  

[ چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:, ] [ 21:9 ] [ محسن ]

  داریوش کبیر (داریوش اول، داریوش بزرگ) (۵۴۹-۴۸۶ ق. م.) سومین پادشاه هخامنشی (سلطنت از ۵۲۱ تا ۴۸۶ ق. م.). فرزند ویشتاسپ (گشتاسپ)بود. ویشتاسپ فرزند ارشام و ارشام پسر آریارمنا بود.


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:, ] [ 21:3 ] [ محسن ]

دولت هخامنشیان وارث تمدن های قدیم آسیا بود. در واقع مرکز این حکومت در بین النهرین و عیلام و سوریه قرار داشت و ...  


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:, ] [ 20:59 ] [ محسن ]

آتوسا (۵۵۰ تا ۴۷۵ پیش از میلاد مسیح) از شهبانوهای ایران بود. وی دختر کورش کبیر، و خواهر خوانده کمبوجیه، و همسر دو پادشاه هخامنشی کمبوجیه و داریوش یکم، و مادر خشایار شاه بود. هرودت اعتقاد دارد که او در زمان حکومات خشایار شاه، زنده بوده است.  


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:, ] [ 20:56 ] [ محسن ]
تخت جمشید
تخت جمشید یا پارسه که در شهرستان مرودشت در شمال استان فارس واقع است، نام یکی از شهرهای باستانی ایران است که طی سالیان پیوسته...

 


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 23 آذر 1390برچسب:, ] [ 20:46 ] [ محسن ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

"اي كساني كه امروز در بستر راحت غنوده ايد آيا مي انديشيد كه راحتي امروز شما مستلزم بردگي فردا مي باشد و فردا آزاد خواهند زيست كه از راحتي امروز صرف نظر كنند؟ کوروش هخامنش"
امکانات وب

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 5
بازدید ماه : 46
بازدید کل : 2854
تعداد مطالب : 203
تعداد نظرات : 20
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


دوست عزیزم به وبلاگ من خوش آمدی ، امیدوارم لحظات خوبی را در این وبلاگ سپری کنی، لطفا با نظرات و پیشنهادات خود ما را یاری کنید